روزنامه های صبح امروز تهران در عنوان های اصلی خود از جنگ غزه نوشته و در مقالاتی از فلسطینی ها جانبداری کرده اند. سخنان رهبر جمهوری اسلامی که خواستار خودداری جهانیان از دادن سلاح به مخالفان دولت بشار اسد شده است، احتمال اجماع اصلاح طلبان بر محمد خاتمی برای ریاست جمهوری آینده و جلسه بی رونق رییس جمهور با نمایندگان مجلس از دیگر مطالب این روزنامه هاست که در عین حال همچنان بابت گرانی و بی ارزش شدن پول ملی از دولت انتقاد کرده اند.
علی محقق در سرمقاله ابتکار به مناسبت یک هفته ای شدن جنگ غزه نوشته غزه در حالی بار دیگر مشابه جنگ ۲۲ روزه پاییز ۲۰۰۸ جدالی نابرابر را تجربه میکند که خاورمیانه این روزها کمترین شباهتی به خاورمیانه سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ ندارد و تغییرات متعددی در جغرافیای سیاسی منطقه و اجزا و عناصر شکل دهنده تحولات خاورمیانه رخ داده و آن را کاملا متمایز از قبل کرده است. از سویی توان و تجهیزات نظامی در اختیار دو طرف و قدرت مانور دو طرف درگیر هم نسبت به سالهای گذشته متفاوت شده است.
این مقاله یادآوری کرده که: تا همین یکی دو سال پیش همسایه جنوبی غزه و اراضی اشغالی فلسطین مصرِ حسنی مبارک بود و مبارک در هم پیمانی سرسختانه با تلاویو با تکمیل محاصره نوارغزه و مراقبت سرسختانه از گذرگاه رفح، نه مبارزه که زندگی را هم برای فلسطینیان ساکن غزه سخت کرده بود. اکنون اما از پسِ انقلاب مصر با رهبری رئیس جمهورمرسی اصرار دارد که همزمان هم تراز و محوریت پیشین قاهره در منطقه را حفظ کند، هم بر عقد اخوت پیشین با سران و رهبران عربی و غربی پایدار بماند و هم با سایر پایتختهای جهان اسلام چه تهران و چه آنکارا روابط را حسنه کند.
ابتکار تاکید کرده که در این یک هفته اما در آن سوی میدان توان موشکی و نظامی گروههای فلسطینی، صهیونیستها را شوکه کرده و به نقطه عطفی در توان نظامی مقاومت بدل شده است. اما تل اویو به این دلیل به جنگ اخیرغزه و کشتار زنان و کودکان بی گناه فلسطینی دامن زده است تا هم توان جدید نظامی و دفاعی خود را به آزمون بگذارد، هم واکنش جهان جدید پیرامونی خود و رهبران جدید کشورهای خاورمیانه را رصد نکند و هم گروه و حزب حاکم، در جنگ داخلی و سیاسی احزاب این رژیم دست بالا را بگیرد.
تهران امروز تحت عنوان وعده جدید احمدینژاد نوشته رئیسجمهور در تازه ترین وعده های خود قول داده تا پیش از انتخابات ریاستجمهوری مشکلات اقتصادی کشور را حل خواهد کرد. احمدینژاد این وعده را یکشنبهشب در دیدار با تعدادی از نمایندگان مجلس بیان کرده و گفته است: بخشی از مشکلات اقتصادی به شبکه دلالان داخلی و التهاب آفرینی دشمنان خارجی برمیگردد.
به نوشته این روزنامه در آن جلسه چند نماینده که فرصت سخنرانی داشتند، عمدتا به انتقاد از اوضاع اقتصادی پرداختند و خواستار اهتمام جدی دولت برای حل مشکلات اقتصادی شدهاند. احمدینژاد هم پاسخ داده است که بخشی از ریشه مشکلات اقتصادی را در این جلسه و بخشی دیگر را درجلسه سوال از رئیسجمهور در مجلس بیان خواهم کرد.
فاضل موسوی در مقاله ای در آرمان نوشته برگزاری جلسه مشترک دولت با نمایندگان مجلس در سالهای گذشته اقدامی عادی بود که به فراخور موضوعات و شرایط، به طور متوسط هر شش ماه یک بار انجام میگرفت. این روند از آغاز شکلگیری دولت نهم در زمان مجلس هفتم شروع شد و تاکنون نیز ادامه داشته است. هدف از برگزاری این دست جلسات هم همیشه تلاش برای تعامل و توافق بیشتر دولت و مجلس عنوان شده، اما در عمل هر چه جلسات زیادتری برگزار شد اختلافنظرهای دولت و مجلس نیز افزایش گرفت و تعداد نمایندگان شرکت کننده هم کاهش یافته است، تا جایی که در جلسه دو روز پیش فقط ۷۰ نماینده دعوت رئیس دولت را پاسخ مثبت گفتند.
به نظر این نماینده سابق مجلس: مهمترین دلیل وضع این است که جناح اصولگرا دیگر حرف تازهای برای گفتن و مطرح کردن نداشته و در قبال مشکلات و مسائل مختلف که هر کدام دلیل خود را دارند، یک سیاست در پیش گرفته و یک حرف زده است. در دنیای سیاست و مدیریت به دلیل تغییر شرایط و دگرگونی آرایش معادلات و نیروهای تاثیرگذار نمیشود در مدتی طولانی تنها با یک سیاست واحد پیش رفت و این سیاست دیر یا زود از کارایی میافتد و تاثیر خود را از دست میدهد.
به نوشته مقاله آرمان مجلس این روزها میگوید که میخواهند بر دولت نظارت کند و دولت هم میگوید که قصدش کار کردن است. مجلس و دولت برای عملی کردن خواستههای خود چه چیزی کم دارند؟ آیا مجلس ابزار قانونی کم دارد یا دولت اعتبار مالی و پول ندارد؟ آنچه در این میان کمبود آن احساس و باعث میشود تا اقدامات دو قوه و از جمله جلسات مشترک تعامل و همکاری آنان نتیجه مدنظر را در پی نداشته باشد نبود حرف تازه و سیاست نو است.
محمدحسین روانبخش در ستون طنز مردم سالاری نوشته دولت محمود احمدینژاد دولت ابتکارات است که جدیدترین آن نشستی است که با عنوان همدلی طراحی شده بود و از نمایندگان مجلس دعوت به عمل آمده بود تا در آن شرکت کنند. البته هیچکس اصلا متوجه نمیشد که این نشست چرا در آستانه حضور احمدینژاد برای پاسخگویی به سوال طراحی شده است، چون هیچکس غیر از دولتیهای باهوش متوجه این چیزها نمیشوند! با این همه نزدیک ۲۰۰ نماینده در این نشست شرکت نکردند ...ولی چرا؟!
در ادامه مقاله از قول یکی از نمایندگان در پاسخ به این سوال که چرا اعضای هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی با وجود دعوت دولت از آنان برای حضور در جلسه کذایی همدلی نرفتند، گفت: علت این بود که آقایان لاریجانی و باهنر هر کدام میزبان مراسم سوگواری امام حسین در این ماه هستند و طبیعتا نتوانستند در برنامه دیشب شرکت کنند. این از آن دو نفر ؛ اما بقیه چرا نرفتند؟ وی ادامه داد: باقی اعضای هیات رئیسه هم در نشستها و مراسمهای دیگر بودند.
البته فکر نکنید دولت حواسش به این موضوع نبوده؛ نخیر، بوده اما چون زحمات برادران در منتفی کردن طرح سوال از احمدی نژاد به ثمر ننشست و لازم است که وی تا ۱۴ آذر در مجلس حضور پیدا کند، ناچارا باید این مهمانی شبانه در ایام ماه محرم برگزار میشد ولی این موضوع را هیچکس متوجه نشده و نمیشود فقط دولتی ها می دانند .
شیرزاد عبداللهی در مقاله ای در اعتماد و در اشاره به سخن وزیر آموزش و پرورش که دریافت پول برای هوشمندسازی مدارس را بلامانع اعلام کرده نوشته این آخرین حلقه از تبدیل مدارس دولتی عادی به مدارس دولتی خاص با هزینه مردم است. به نظر میرسد که در آموزش و پرورش یک فرمول طلایی سرلوحه همه برنامههاست: «به اندازهیی که پول میدهی از خدمات آموزشی برخوردار میشوی.» به عبارتی کیفیت آموزشی متناسب است با پول پرداختی. مدارس استعدادهای درخشان، نمونه دولتی، شاهد، هیات امنایی و هوشمند که ظاهرا تابلو دولتی دارند، از اولیا پول میگیرند و چه پولهایی!
این کارشناس مسائل آموزشی: با یادآوری اصل ۳۰ قانون اساسی که آموزش و پرورش را برای همه فرزندان ملت تا پایان دوره متوسطه رایگان اعلام کرده نوشته آموزش و پرورش هر سال بخشنامه میکند که گرفتن شهریه ممنوع است (اسم این پولها البته شهریه نیست!). از ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دانشآموز امسال، حدود یک میلیون نفر در مدارس غیرانتفاعی. ۱۲۰ هزار دانشآموز در مدارس سمپاد (استعدادهای درخشان)، ۴۵۰ هزار دانشآموز در مدارس شاهد و ۲۵۰ هزار نفر در مدارس نمونه دولتی، ۵۴ هزار نفر در مدارس سما (وابسته به دانشگاه آزاد) و... درس میخوانند.
مقاله اعتماد تاکید دارد که در واقع با غربالگری و برگزاری امتحان ورودی حدود یک و نیم تا دو میلیون دانشآموز که استعداد و سختکوشی بالاتری دارند را از بقیه دانشآموزان جدا میکنند تا در مدارسی با امکانات آموزشی بهتر درس بخوانند. بهترین و مجربترین معلمهای آموزش و پرورش هم به این مدارس شبهخصوصی فرستاده میشوند. اجرای این سیاست مدارس عادی دولتی را از نظر آموزشی و تربیتی تبدیل به زمین سوخته کرده است.
منصور بیطرف در مقاله ای در اعتماد نوشته در این دوره بازار نیازمند بازخوانیهای مجدد از سوی دولتمردان است؛ دولتمردانی که در آن زمان که بازار نیازمند ورود و سخن گفتن و آرامش دادن اوضاع و احوال اقتصادی است، سکوت پیشه میکنند که هر لحظه از این سکوتشان زیانی به اقتصاد وارد می شود و آن زمان که بازار نیازمند سکوت است تا آرامش خود را حفظ کند، سخن گفتن را پیشه خویش میسازند. در همین خصوص میتوان به اخباری که طی چند روز گذشته از سوی دولتمردان اقتصادی کشور طرح شده، پرداخت.
به نوشته این مقاله از یک سو وزیر امور اقتصادی در گفتوگوی تلویزیونی به طور رسمی اعلام میکند که از اول آذرماه نرخ ارز مرجع حذف میشود و نرخ ارز مبادلهیی جایگزین آن میشود. اما هنوز دو روز از این ماجرا نگذشته است که رییس بانک مرکزی خلاف اظهارنظر وزیر میگوید که هنوز تصمیمی برای حذف نرخ ارز مرجع گرفته نشده است و این نرخ کماکان پایدار میماند. اکنون نهتنها بازار بلکه نهادهای دولتی مانند گمرک ماندهاند که بالاخره نرخ ارز مرجع باقی میماند یا خیر؟
به نوشته مقاله اعتماد بازار هم از یک سو مانده است که کاهش قیمت دلاری که در راستای تکنرخی کردن ارز صورت گرفته، تثبیت شده است یا موقتی است؟ واقعیت آن است که کوچکترین اخبار میتواند بازار ارز را به هم بریزد و تبعات آن به بخشهای دیگر اقتصاد تسری یابد. کافی است که فقط نگاهی به سه ماه گذشته بیندازیم و ببینیم که ارزش پول رایج کشورمان طی این مدت چقدرکاهش یافته است و متاسفانه هر اخبار و تحلیل غیرهمسویی میتواند این کاهش را مجددا تسریع بخشد. از این رو بهتر است این پند سعدی درباره فواید خاموشی را آویزه گوش کنند که نه شماتتی را بشنوند و نه بیاعتباری افزون خود کنند.
دکتر جمشید عدالتیان شهریاری در آرمان در پاسخ این سئوال که به چه دلیل اقتصاد ایران دلار محور است، نوشته واقعیت این است که اشتباههایی باعث شد تا نوسان دلار در کشور ایجاد شود و اعتبار پول رسمی کشور کاهش یافته است. آن هم در شرایطی که در همه کشورها، حمایت و اعتباردهی دولت باعث ایجاد اعتبار در پول ملی میشود. در واقع این وظیفه دولت است که با قدرت خود اعتمادسازی کند و اقتصاد را از حالت دلار محور بودن خارج کند.
به نظر این اقتصداددان در نتیجه این مسئله، حتی کالاهایی که هیچ ارتباطی با دلار ندارند نیز دستخوش تغییر قیمت شده و به نوعی دلارزده شدند. برخی بخشهای دولتی با تصمیمات منفعلانهای که گرفتند مشکلات را تشدید کرند. واقعیت این است که چند نرخی شدن ارز در نهایت باعث اتخاذ سیاستهایی مثل محدود کردن واردات یا صادرات میشود. در صورت تک نرخی شدن ارز، تبعات چند نرخی بودن ارز از جمله رانتهایی که ایجاد شده یا سازمانهای موازی که به دلیل کنترل این رانتها ایجاد شده از بین میرود.
در پایان مقاله ارمان آمده دولت باید قبل از کسب ارز، به دنبال کسب اعتماد نسبت به ریال باشد. تنها در این صورت است که تقاضای کاذب نسبت به ارز از بین میرود. وقتی دولت بودجه خود را بر اساس دلار تقدیم کند تنها کسی که سراسیمه از مشکلات فعلی میشود دولت است. توصیهای که در این شرایط باید به مسئولان دولتی کرد این است که به تولید بپردازند و با حمایت از تولید، اعتماد دوباره نسبت به ریال را بازگردانند.
مهدی علیپور در سر مقاله تهران امروز نوشته کسری بودجه وزارت بهداشت،تامین نشدن ارز دارویی، کاهش۵۰درصدی اعتبارات کمک به بیماران صعبالعلاج، افزایش ۲۴۵درصدی لوازم مصرفی پزشکی،کمبود و گرانی داروو... هر کدام بخشهایی از سریال بیمهری دولت به بخش سلامت است؛ سریالی داستانی که هر هفته یکی از مسئولان وزارت بهداشت بخشی از آن را برای مردم بازگو میکند.
به نوشته این روزنامه در حالی که این روزها سهم مردم در پرداخت هزینههای سلامت به۵۴درصد رسیده است، دولت از پرداخت تعهدات خود در این حوزه شانه خالی میکند و همین موضوع سبب زیر خط فقر رفتن ۷درصد مردم به علت ابتلا به بیماریهای صعبالعلاج میشود.
تهران امروز نوشته نمیتوان گفت مسئولان از این موضوع آگاه نیستند که سرمایهگذاری در بخش سلامت موضوعی فراتر از حوزه بهداشت و درمان است، چون سرمایهگذاری در این بخش موجب رشد و رفاه بیشتر جامعه میشود و از آن به عنوان یکی از شاخصهای اصلی توسعه یافتگی نام میبرند.