روزنامه های اول هفته تهران در عنوان ها و گزارش های اصلی خود از رای مجمع عمومی سازمان ملل برای رسمیت شناختن دولت فلسطین نوشته و به تحلیل نتایج آن پرداخته اند بدون آن که اهمیت چندانی به خبر گزارش آژانس بین المللی انرژی علیه فعالیت های هسته ای ایران و تعیین ضرب الاجل از سوی آمریکا برای ایران در جهت شفاف کردن فعالیت های هسته ای خود بدهند. انتقاد از وضعیت اقتصادی کشور همچنان مقالات اصلی روزنامه ها را به خود اختصاص داده است.
فارس:میرزاکوچک جنگلی به صورت نمادین با همراهی احمد کسمایی و دکتر حشمت با گروه یاران سوار بر اسب به استقبال رئیسجمهور رفت.
جشن بزرگ فلسطین، موافقان و مخالفانش
ساسان آقایی در گزارش اصلی اعتماد نوشته این درستترین پاسخ تاریخ بود؛ ۶۵ سال پیش درست در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ و درست در همینجا، در نیویورک، مجمع عمومی سازمان ملل متحد رای به «دوپارهشدن فلسطین» و تشکیل دو کشور «اسراییل» و «فلسطین» داد.
به نوشته این گزارش انگار همهچیز از پیش طراحی شده بود؛ اما فلسطینیان تا واپسین ساعتهای مانده به رایگیری در مجمع عمومی سازمان ملل، به تلاشهایش ادامه دادند.
رضا جلالی در قانون نوشته در حال حاضر مسئلهای که باید به عنوان دغدغه اصلی فلسطینیها مطرح شود، این است که به دنبال پذیرش دولت فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان ناظر غیرعضو تلاش شود تا در مجمع بعدی که ماه سپتامبر تشکیل میشود، این عضویت از غیررسمی بودن به رسمی بودن برای پذیرش دولت فلسطین در میان کشورهای ۱۹۴گانه مجمع جهانی سازمان ملل متحد تبدیل شود.
این مقاله در عین حال یادآوری کرده در شرایط کنونی تنها ۱۲درصد از سرزمین متعلق به فلسطینیها خواهد بود؛ یعنی یک سرزمین حداقلی در مقابل یک سرزمین حداکثری. اما کشورهای حامی فلسطین و خود دولت فلسطین باید تلاش کنند که این مسئله برعکس شود یعنی حداکثر خاک سرزمینهای اشغالی به فلسطین تعلق یابد و حداقل آن به اسرائیل.
اما روزنامه جمهوری اسلامی بر خلاف همه روزنامه ی اول هفته در سرمقاله خود نوشته پذیرش نیم بند فلسطینیها به عنوان "کشور غیر عضو ناظر" تنها خاصیتی که برای ملت فلسطین دارد اینست که از این پس به آنها این حق داده میشود که علیه تجاوزات و جنایتهای رژیم صهیونیستی، که برای آن توقفی متصور نیست، به دیوان داوری لاهه شکایت ببرند! و در عوض خفت ادامه مذاکرات سازش با اسرائیل و برسمیت شناختن آن رژیم را به جان بخرند و این همه خفت را "عضویت در سازمان ملل" بنامند.
به نظر این روزنامه: ملت فلسطین با عضویت در چنین سازمانی، به حقوق از دست رفته خود نخواهد رسید و آنچه میتواند سرزمینهای فلسطین را به آنان برگرداند و به دوره سیاه اشغالگری پایان دهد، مبارزه و مقاومت اسلامی است که تاکنون توانسته در جنگهای اخیر منجر به تزلزل اسرائیل شود و در سایه همین روحیه مبارزه جویی است که مردم فلسطین میتوانند مطمئن باشند آینده متعلق به آنهاست.
حشمتالله فلاحتپیشه در مقاله ای در تهران امروز نوشته سخنان جدید مقامات آمریکا مبنی بر اینکه طی سه ماه آینده میبایستی مسئله هستهای ایران حل و فصل شود دارای پیامدهایی است که شاید پیچیدهتر کردن مذاکرات و دشوار شدن مذاکره یکی از خروجیهای آن باشد. چرا که تعیین محدوده زمانی آن هم صرفا در حد سه ماه برای مسئله هستهای ایران که از جوانب بیشماری برخوردار است، نمیتواند رویکردی سازنده باشد.
به نوشته این مقاله چنین رویکردی از جانب آمریکا پس از آن اتخاذ شده است که اخیرا نشانههایی از همراهی بیشتر آژانس با آمریکا برای صدور گزارشهای غیرواقعی از فعالیتهای هستهای ایران دیده میشود. در واقع موضعگیری نماینده آمریکا در آژانس با توجه به رابطهای که اخیرا بین آمریکا و آژانس درمورد فعالیتهای هستهای ایران شکل گرفته است کاملا قابل پیشبینی بود زیرا آمریکا بهدنبال افزایش فشار بیشتر به ایران برای حصول توافق فوری است و غلیظ شدن گزارشهای آژانس علیه ایران هم میتواند به آمریکا در رسیدن به هدفش کمک کند.
نویسنده تهران امروز در پایان نوشته آمریکا خواستار بازدید از مراکزی چون پارچین است که تا در حوزههای مختلف امنیتی و سیاسی تابوشکنی کنند، همان کاری که در عراق صورت و شورای امنیت به ماموران اجازه داد از هرمنطقهای که احساس میکنند یا ادعا میکنند مشکوک است بازرسی کنند حاکمیت و استقلال ملی عراق مخدوش شد. حالا آمریکا میخواهد جنگ روانی همچون عراق علیه ایران در پیش بگیرد.
مردم سالاری در مقاله ای وعدههای دولت احمدینژاد را تاریخی خوانده و نوشته مهمترین شعار و وعده احمدینژاد همان بود که در انتخابات سال ۸۴ سر داد «میشود و میتوانیم» شعاری کلی را سر داد که همانقدر که جامع بود، مبهم هم بود. این وعده هم مانند وعدههای رنگارنگ و گهگاه احمدینژاد در کوتاهمدت خواستههای دولت را برآورده کرد اما در درازمدت نتایجی داشت که مطلوب دولت نبود.
نویسنده این روزنامه پرسیده آیا دولت حدس نمیزند که گرفتار چنین شرایطی شود؟ اگر بگوییم که هیچکس در دولت چنین امری را پیشبینی نمیکرد یا احتمالش را نمیداد، منطقی نیست. لااقل در میان کسانی که در طول این سالها از دولت جدا شدهاند، هستند کسانی که چنین روزهایی را میدیدند اما به دو دلیل عمده، کسی قادر به پیشگیری از ارائه این حجم وعده به مردم نبود: اول این که تصمیمگیری در مورد اینکه چه وعدههایی داده شود، بر عهده شخص احمدینژاد بوده است و گاه تصمیم برای بیان وعدهای خاص، خلقاالساعه گرفته میشد و امکان مشورت درباره آن اصلا وجود نداشت.
دومی دلیل به نظر مردم سالاری این است که حتی اگر مقامات بلندپایه دولتی هم به این نتیجه میرسیدند که سرانجام وعدههایی که میدهند، چیزی است که امروز شاهد آن هستیم، باز هم گریزی از چنین کاری نداشتند. دولتی که برنامه مدونی برای مملکتداری نداشت و تنها با اتکا بر شعارهایی عام شکل گرفته و حتی قادر به حفظ تیم محدود خویش نبود، اگر با دادن وعدههای گاه و بیگاه خودش را در میان افکار عمومی زنده نگه نمیداشت، چه باید میکرد؟
علی عالی در مقاله ای در اعتماد نوشته: انتخاب فدراسیون فوتبال ایران بهعنوان بهترین فدراسیون آسیا از بسیاری جهات مایه خوشبختی و افتخار است اما «جنس» این انتخاب مثل همانی است که وزیر اقتصاد چند ماه پیش اعلام کرده بود: «ایران هفدهمین اقتصاد دنیا است»؛ باورپذیری این موضوعات برای جامعه بهراحتی نیست، مثل فردای انتخاب ایران به عنوان بهترین فدراسیون فوتبال آسیا در سال ۲۰۱۲ که همراه با علامت تعجب و سوال برای رسانهها و مردم بود.
این کارشناس مسائل ورزشی توضیح داده: این انتخابها بر اساس اطلاعاتی است که فدراسیونها در اختیار AFC قرار میدهند و این درست است که فدراسیونها با AFC ارتباط دارند اما ابزاری وجود ندارد که مسوولان AFC بتوانند همهچیز را کنترل کنند و اصل مهم برای آنها «صداقت» است. برای همین فدراسیونها میتوانند در فرمها از برگزاری کلاس Aتا D، برگزاری لیگهای پایه، برگزاری کلاسهای داوری، آسیاویژن، لیگ بانوان و... بنویسند بدون اینکه کنترل و نظارتی روی این آیتمها باشد و امتیازات لازم را کسب کنند.
مقاله اعتماد در توضیح بیشتر نوشته: عددسازی در فوتبال ایران موضوعی عیان شده از طرف خود فدراسیون فوتبال است. مثل شکل تجاریسازی باشگاهها در ایران، مثل تعداد تماشاچیها در استادیومهای ایران که «ناگهان» اعلام میشود، مثل آمار بلیت فروشی در ورزشگاهها که «شگفتانگیز» است، مثل قرارداد بازیکنان و نسبتش با سقف قراردادها؛ مثل مدیران روابط عمومی که برای آخر سال «عدد» ردیف میکنند و صفحات بیلان کاری را بالا میبرند. اصلا اگر فوتبال ایران بهترین فدراسیون آسیا در سال ۲۰۱۲ باشد، حالا چه اتفاقی برای فوتبال ایران میافتد؟
جعفر محمدی در گزارشی در مردم سالاری نوشته در پی حمله به سفارت ایران در برلین، سفیر به وزارت خارجه آن کشور رفته و با «وحشیانه» خواندن این تعرض، از اهمال و کمکاری پلیس در برابر مهاجمان، انتقاد کرده است. وزیر خارجه ایران هم در گفتوگوی تلفنی با همتای آلمانی اش، از این که حریم و امنیت سفارت ایران نقض شده و به خطر افتاده است، انتقاد کرد.
نویسنده با تاکید بر این که: سفارتخانه، همانند بخشی از کشور صاحب سفارت، دارای حریم و حرمت است نوشته اگر حمله به سفارت ایران در یک کشور خارجی، آبروی آن کشور را در حفظ اماکن دیپلماتیک میبرد و پلیسشان را زیر سوال میبرد و نهایتاً هم دولت میزبان را مسوول پرداخت غرامت میکند، در این سوی قصه نیز همین گونه است و هر گونه تعرضی به سفارتخانههای خارجی، عواقب معنوی و مادی متعددی را متوجه کشورمان میکند.
گزارش مردم سالاری نشان می دهد در سالهای اخیر، سفارتخانههای نروژ، دانمارک و انگلیس در تهران، مورد حمله تندروها واقع شده است که هزینههای خسارت باری برای کشورمان داشته است به طوری که علاوه بر آن که این اقدامات موجی از تبلیغات ضدایرانی در جهان را سبب شده و به سیاست خارجی ایران ضرر زده، باعث شده است ایران غرامت بدهد. به عنوان نمونه، در پی حمله به سفارت نروژ، دولت این کشور خسارت وارده را ۶۹ هزار کرون نروژ برآورد کرد و آن را از ایران گرفت تا کسانی که به این سفارت حمله کرده بودند، کلاهشان را بالاتر بگذارند!
پویا جبلعاملی در سرمقاله دنیای اقتصاد سئوال های جدیدی را درباره اتقصاد کشور مطرح کرده و نوشته دورهای بود که بیشتر نقدها بر این متمرکز بود که مثلا چرا اقتصاد ایران به جای رشد اقتصادی ۸ درصدی به رشد ۵ درصدی رسیده است. پرسشها این بود که چگونه باید منابع و پتانسیل اقتصاد ایران را به گونهای سامان داد که رشد اقتصادی به سطح مصوب برنامه برسد یا از آن جلو بزند. روزگاری پرسشها این بود که چگونه با وجود رشد اقتصادی بالا میتوان تورم ۱۶ یا ۱۷ درصدی را کنترل کرد. پرسش این بود که چگونه میتوان روند منطقی سرمایهگذاری و تجارت با کشورهای پیشرفته را بیشتر از این کرد و از علم و مدیریت و تکنولوژی آنان استفاده کرد.
به نوشته این اقتصاددان اما حال سوالهای دیگری ذهن سیاستگذاران و کارشناسان را به خود جلب کرده است. پرسش این است که چگونه جلوی کمبود فلان کالای استراتژیک را بگیریم؟ چگونه نگذاریم ذخیره دارویی به پایان رسد؟ چگونه جلوی جهش قیمت کالایی را بگیریم که در سفره مردم است؟ چگونه نگذاریم رشد اقتصادی پایینتر از این بیاید؟ چطور جلوی نه خود تورم که جلوی شتاب آن را بگیریم؟ چطور مانعی بسازیم در جلوی افت محسوس صادرات؟ چطور نگذاریم رشد منفی دو رقمی تجارت خارجی، سه رقمی نشود؟ چطور بدون کاهش بیشتر ذخایر ارزی، ثبات بازار ارز را افزون کنیم؟ چطور تحریمهای تازه را دور بزنیم؟ چطور میتوان بدون بخشنامهای تازه جلوی بیثباتی بازارها را گرفت؟
پوریا عالمی در ستون نشر اکاذیب روزنامه قانون نوشته: همزمان با نزدیک شدن موسم انتخابات ریاستجمهوری به آزادی آب بسته میشود. و به همین مناسبت با مسئول آب انتخابات مصاحبه ای ترتیب داده و از وی پرسیده: چرا به آزادی آب بستید؟
مسوول آب: این یک عمل نمادین است و ما نزدیک هر انتخابات که میشود اصولا به آزادی آب میبندیم، که برج آزادی هم از این قاعده مستثنا نیست.
همین مقام توضیح داده: اجازه بدهید برایتان یک مثال بزنم. شما وقتی مهمان زیاد میآید و غذا کم دارید چه کار میکنید؟ آفرین. آب میبندید به خورشت که غذا به همه برسد، ولو غذای آبکی. از طرفی رسانههای نارسانای غربی، همیشه در بوق میکنند که مردم از کمبود آزادی رنج میبرند. برای همین ما، با بستن آب به آزادی به زیاد شدن آن در سطح و عمق جامعه کمک میکنیم تا جامعه آزاد شود.
مسئول ستون نشر اکاذیب پرسیده حالا ربط این قضایا به انتخابات چیست؟ مسئول آب جواب داده: موسم انتخابات با بستن آب به آزادی، آزادی در جامعه شل میشود. مثل روسری خانومها. مثل گشت ارشاد. مثل فضای رسانهها. مثل دوربین گزارشگرهای تلویزیون که آزادانه هر چی بخواهند نشان میدهند.
منبع : bbc