روزنامه های امروز صبح تهران همچنان عنوان های اصلی خود را به حوادث غزه اختصاص داده و به محکوم کردن اسرائیل ادامه داده اند. نشست گروه های سوری در تهران به عنوان راه حلی برای مذاکره معارضان و دولت بشار اسد از جمله دیگر مطالب صفحه اول این روزنامه هاست.
گمانه زنی های انتخاباتی و انتقاد از افزایش تورم و ناکارآمدی دولت در زمینه اقتصادی از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست.
یکشنبه خونین ترین روز عملیات اسرائیل در غزه بود و این کشور گفت که خانه های پیکارجویان حماس را هدف می گیرد.
خبرگزاری فارس:رئیسجمهور کشورمان و محمد مرسی رییس جمهور مصر در گفتگوی تلفنی بر ضرورت ایجاد اجماع بینالمللی به منظور جلوگیری از تداوم تجاوزگری های رژیم صهیونیستی و کشتار مردم بیدفاع غزه و فلسطین تأکید کردند.
اجلاس ایرانی حل مساله سوریه
کیهان نوشته هتل استقلال تهران دیروز میزبان بیش از ۱۵۰تن از نمایندگان گروه های مختلف سوری بود؛ گروه هایی که برخلاف دیگر معارضان سوری معتقدند راه رسیدن به اهدافشان از لوله تفنگ نمی گذرد.
به نوشته این روزنامه در حالی که معارضان مسلح سوری هفته گذشته در قطر گردهم آمدند و بار دیگر همه راه حل ها جز خشونت را نفی کردند، دیروز تهران میزبان مخالفان میانه رو و معاون نخست وزیر و وزیر آشتی ملی سوریه بود تا به گفته وزیر خارجه کشورمان، پشت درهای بسته به راحتی دیدگاه های خود را بیان کرده و به راه حلی عملی دست یابند.
دکتر حسن هانیزاده در تهران امروز ادعا کرده نشست تهران برآیند اراده بیش از ۷۰ درصد از ملت سوریه است که ثابت کردند از حضور سلفیها و وهابیها و دخالت بازیگران منطقهای و بینالمللی در مسائل داخلی سوریه بهشدت نگران هستند. در این نشست مخالفان ملی و غیرمسلح سوریه از طرح جمهوری اسلامی که از یک احترام فوقالعادهای در میان مخالفان بشار اسد برخوردار است استقبال کردند. به موجب این طرح آتش بس در سراسر سوریه بر قرار خواهد شد و یک دبیر خانه دائمی برای عملیاتی کردن تصمیمات کنفرانس تهران تشکیل می شود.
به گزارش این کارشناس سیاسی: اعتقاد رهبران گروههای مخالف دولت سوریه این است که راهکارهای نظامی مبتنی بر ابزارهای خشونتآمیز به یک جنگ خانمانسوز داخلی در سوریه منجر خواهد شد که دامنه آن بهطور طبیعی به سایر کشورهای منطقه سرایت خواهد کرد. در حالی که دولت سوریه موافقت خود را با هر راهحلی که به برون رفت سوریه از این بحران کمک کند اعلام کرد.
انتخابات برای حذف رقیب و رویای اصلاح طلبان
هادی وکیلی در سرمقاله ابتکار نوشته دیر زمانی است که در آستانه هر انتخاباتی گروههای مدعی برای حذف رقیب، متوسل به شعاروا اسلاما وا انقلا با وا عدالتا میشوند رقیب هراسی به عنوان پروژه و تکنیک گروهها سیاسی در ایران است این شگرد اختصاص به زمان حاضر ندارد شاید روزهای اولیه پس از انقلاب این پروژه کلید خورد. هر گروهی حیات خود را در گرو حذف طرف مقابل تعریف کرد برای نیل به این مقصود خود را تا سقف ارزشها ارتقاء دادند و نوعی همسانی بین خود و انقلاب،اسلام و عدالت قایل شدند با این همسان پنداری به مرحله تهاجم رسیدند برای حمله هیچ روشی بهتر از رقیب هراسی نبود.
به نوشته این مقاله گاه مردم هم باور میکنند که انگار این فرد و گروه فرستاده دشمنان برای ضربه وارد آوردن به سرمایههای ملی است رقیب هراسان، پس از موفقیت در اجرا پروژه درگام بعد برای منصف نشان دادن خود اقدام به شرط و شروط گذاشتن میکنند در این گام یک روز توبه را نسخه نجات بخش قلمداد مینمایند روز دیگر اعتراف و عذر خواهی را تجویز میکنند و روزی هم غسل تعمید در حوض عقاید مدعیان را شفا بخش قلمداد مینمایند.و خلاصه سرمقاله ابتکار این که یک روز احمدی نژاد با توسل به همین روش اقدام به هاشمی هراسی نمود ولی امروز خود در دام پروژه احمدی نژاد هراسی گیر افتاده است به هر حال این روزها تنها کنش جاری ساحت سیاست همین پروژه نامیمون رقیب هراسی است این روش برنده نخواهد داشت با این روش بازی سیاسی باخت- باخت خواهد بود.
سیاست روز در گزارش اصلی خود "اصلاح طلبان خواب دوم خرداد را می بینند" نوشته روز به روز که میگذرد، اصلاحطلبان جسورانهتر وارد عرصه سیاسی کشور میشوند و مطالبی را طرح میکنند که جای تعجب و البته تعمق هم دارد.
این طیف شکستخورده در دو دوره انتخابات ریاست جمهوری و البته دوره نهم مجلس شورای اسلامی، اکنون گمان کرده است که به خاطر فضای ایجاد شده بهترین موقعیت برای تاختن به طیف مقابل یعنی اصولگرایان و ادامه آن دولت و رئیسجمهور است.
این روزنامه هوادار جناح راست معتقد است: با نگاهی به مواضع و اظهار نظرات چند روز گذشته این طیف میتوان به این موضوع پی برد که آنها با یک شیب ملایم آغاز کردند و اکنون تیغ انتقادات خود را تیزتر کرده و در حال حمله سیاسی به دولت، رئیسجمهور و جناح اصولگرای مجلس هستند.
تورم؛ افزایش قیمت ها دروغ است
سعید لیلاز با عنوان تورم تحریم یا نقدینگی در اعتماد نوشته مدتی است مشاجرهیی میان دولت با مجلس و کارشناسان اقتصاد درباره ریشه اصلی تورم به وجود آمده که علت چیست و عامل کدام است؟ تحریم یا نقدینگی؟از آنجا که مساله تشدید تحریمها در حوزههای موثر از سه ماه پیش آغاز شده و مشکل تورم مربوط به این مدت نیست، بنابراین فرضیه تحریم کمرنگ و نقدینگی پررنگ میشود.
به نوشته این اقتصاددان ظهور و بروز نشانههای تورم شدید ساختاری از نیمه سال ۱۳۴۹ خورشیدی آغاز و اکنون در پنجمین دهه حضور این میهمان پرمصیبت بر اقتصاد ایران هستیم، در حالی که تحریمها از سه ماه پیش شدت گرفته و قائل شدن سهم زیاد برای آن در وضعیت فعلی تقریبا دروغ است. چنانچه در زمستان سال ۸۷ نرخ تورم لجامگسیخته به ۳۰ درصد رسید اما کسی از تحریم سخن نمیگفت. این در حالی است که سال ۸۴ نرخ تورم با تاخیر زمانی قابل درک از سوی بانک مرکزی در جلوگیری از ورود پول به بازار، تکرقمی شد.گزارش صفحه اول ابتکار
در پایان مقاله اعتماد آمده نگاهی به تاریخ تورم ۴۳ ساله ایران نشان میدهد که تورم ساختاری به بخش جداییناپذیر اقتصاد ایران تبدیل شده و در این تاریخ هرگز نامی از تحریم به عنوان یکی از دلایل آن برده نشده است. در صورتی که قرار باشد تحریم به اندازه تورم باشد باید به نسبت رشد آن باشد. یعنی با این فرض که اگر حجم تولید ناخالص ملی پانصد میلیارد دلار باشد با کاهش بیست هزار میلیاردی واردات ناشی از تحریم یعنی چهار درصد از عرضه کل کاهش یافته، در حالی که نرخ تورم بالاتر از ۳۰ درصد است.
اسماعیل امینی در ستون طنز تهران امروز به تاکید نوشته افزایش نرخها دروغ است و برای اثبات این نظر یادآوری کرده : من براساس تجربهها و مشاهدات شخصی خودم میگویم که نرخها تغییری نکرده است؛ مثلا حقالتدریس دانشگاه امروزهم به همان نرخی است که ۱۰سال پیش بود. چنان که حق التحریر نوشتن در مطبوعات، پانزده - بیست سال است که همین است.
نویسنده این طنز تاکید کرده در ادارههای بیمه هم همین ثبات نرخها، دیده میشود، چون با بیمه شدگان ارتباط عاطفی دارد، دلش نمیآید که خیال کند ممکن است زبانم لال، گوش شیطان کر بیمه شده، بیماری سخت بگیرد یا مثلا تصادف کند یا نیازمند جراحی باشد، شرکت بیمه آرزو میکند که هرچه درد و مرض و تصادف و آتشسوزی است نصیب دشمنان آن طرف اقیانوسها بشود.
در پایان طنزنوشته تهران امروز آمده: درود بر این همت و پایداری! من اوایل خیال میکردم که حقوق بازنشستگی مانند برخی بازنشستگان سالخورده، گوشش سنگین است و خبرهای گرانی و تورم را نمیشنود یعنی گوشش بدهکار تحولات روز نیست، اما وقتی دیدم که عزیزان بازنشسته بیش از دیگران روزنامه میخوانند و در جریان اخبار هستند، در برابر این ثبات قدم و تغییرناپذیری نرخ حقوق بازنشستگان سر تعظیم فرود آوردم.
این دولت با اقتصاد چه کرد
مردم سالاری در سرمقاله خود نوشته با نگاهی به کارنامه دولت کنونی در طی نزدیک به هشت سال فعالیت در پهنه اقتصادی میتوان لیست بلندبالایی را از سیاستهای دستوری، غیر کارشناسانه و شتابآلود فراهم کرد که نه تنها گرهای از کلاف پیچ در پیچ مشکلات اقتصادی نگشودهاند، بلکه آسیبها، صدمات و خسارات فراوانی را نیز بر بدن اقتصاد کشور وارد کردهاند: از انحلال سازمان برنامه و بودجه و تعیین دستوری نرخ بهره بانکی بگیرید تا سیاست تنبیه صرافانی که حاضر به تن دادن به نرخ مصوب ارز نبودهاند.
مهدی مالمیر در این مقاله تاکید کرده عواملی همچون بیاعتنایی به بدنه کارشناسی کشور در اتخاذ تصمیمات، بیتوجهی به اصحاب دانشگاه به ویژه اساتید علم اقتصاد، کم توجهی به انباشت بیش از سه دهه تجربه و آگاهی در زمینه مدیریت بحران در کشور و منزوی شدن برخی افراد صلاحیت دار و ... را در ردیف مقدمات و اسباب نتایجی دانست که در قالب تورم کمرشکن، بیکاری گسترده، گرانی اقلام ضروری مردم، تعطیلی دهها واحد تولیدی و ... خود را به رخ میکشند. آسیبها و صدماتی که امروزه گریبانگیر معیشت بخش وسیعی از مردم شده است به نیکی این نکته را روشن میکند که پدیدههای اجتماعی در جهان امروزی نه بر اساس پندارها و آرزوهای ما بلکه بر اساس زمینه شناخت سنجیده و دقیق روح حاکم بر آنها دگرگونیپذیر و قابل تمشیت خواهند بود.
مقاله اعتماد در نهایت آورده با این وضع، سوالی درباره مشکلات اقتصادی و سوء مدیریت در این حوزه، که جمعی از نمایندگان از محمود احمدینژاد پرسیدهاند و او را ملزم به حضور در مجلس و پاسخگویی کردهاند، کمترین کاری است که میتوان از قوه مقننه به عنوان قوهای که نظارت بر دولت دارد، داشت . دولت ۸ ماه دیگر در صدر امور است و نمیتوان در این ماهها چشم بست و فقط منتظر ماند که دولت به عملکرد این چنینیاش ادامه دهد و با بیاعتنایی به بدیهیترین مسائل در حوزه اقتصاد، بیش از پیش زندگی مردم را دچار نابسامانی و کشور را دچار بحران کند !
دخالت در همه حوزه ها
عباس عبدی در مقاله ای در اعتماد نوشته در شرایطی که مجلس ایران در دوراهی پرسیدن یا نپرسیدن سوال از رییس دولت، درباره وضع اقتصادی کشور است! اقتصادی که در مدت کوتاهی یعنی کمتر از یک سال، ارزش پول ملی آن به یکسوم رسید، در این وضع، بررسی طرحها و لوایحی که درصدد دخالت غیرموثر و بیمورد در حوزه خصوصی افراد است، بسیار عجیب مینماید. یکی از مواردی که اخیرا مطرح شد، شرط تاهل برای استخدام در برخی از دوایر دولتی است.
به نوشته طعنه آمیز این مقاله: برای یک جوان، زحمت چندانی ندارد که ازدواجی صوری انجام دهد و پس از استخدام طلاق بگیرد، و تردیدی نیست که اثرات منفی این کار بسیار است. نتیجه دیگر آن هم میتواند انجام ازدواجهای اجباری باشد. مثل ازدواجهایی که در برخی مناطق قومی و قبیلهیی انجام میشود. به علاوه کسانی که در آغاز راه استخدام شدن هستند، معمولا از نظر مالی کمتوان هستند، در نتیجه بسیاری از آنان ابتدا چند سال کار کرده و سپس اقدام به ازدواج میکنند، و این امری معمول و حتی منطقی است.
نویسنده اعتماد در پایان نوشته طرح دیگری که در دست تصویب است، جلوگیری از دادن گذرنامه به دختران زیر ۴۰ سال برای خروج از کشور، بدون اجازه ولی رسمی او یا دادگاه است! گذشته از بیوجه بودن چنین طرحی که معلوم نیست از کدام صندوقخانه درآمده، نتیجه روشن آن، رواج ازدواجهای صوری و موقتی برای خارج شدن از وضعیت دختر بودن است! وقتی دولت ایران میتواند یا مدعی است که میتواند انواع و اقسام تحریمهای سفت و سخت جهانی را دور بزند، چگونه به خود باید اجازه داد و قوانینی را تصویب کرد که دور زدن آنها، مثل آب خوردن است.
پوریا عالمی در ستون نشر اکاذیب روزنامه قانون جمله جعفر شجونی را نقل کرده کهگفته الان سیاست کدام است؛ احمدینژاد را هم مثل بنیصدر باید ردش کرد برود، یا تعمیر و نگهداریاش کرد؟ به نظر من باید تعمیر و نگهداریاش کرد.
نویسنده تاکید کرده: ما متوجه شدیم برای تعمیر باید رفت تعمیرگاه. اما برای نگهداری چیزی دستگیرمان نشد. یعنی تعمیر کنیم و بعد تا آخر مسیر با تعمیرشده ایشان برویم؟ یا تعمیر کنیم و نگهداریشان کنیم؟ یعنی بگذاریمشان کنار و مسیر را با زاپاس ادامه بدهیم؟ یا شاید هم باید با سه تا چرخ برویم؟ یک چرخ مجریه، یک چرخ قضاییه، یک چرخ هم لابد مردم که اصل کاری هستند. آیا چرخ مقننه را باید بگذاریم روی باربند و برویم؟ یعنی همینطوری فشار روی دیگران باشد؟ ما نمیدانیم.
به نظر نویسنده نشر اکاذیب: والله درست هم نیست. یک موقع دور آدم را میگیرند و هی هندوانه زیر بغل آدم میزنند و آدم را توی رودربایستی میفرستند وسط گود بعد مینشینند کنار گود و میگویند الان فلانی لنگش میکند و صبح تا شب میگویند فلانی همان است که رستم بود پهلوان، بعد که آدم از پس حریف برنمیآید و دارد ضربه فنی میشود، یک دفعه روش مدیریتی و اجرایی آدم را دست میگیرند. بابا جان دست نگیرید، تا دیروز دست میزدید و تشویق میکردید، الان با دست پس میزنید و با پا پیش میکشید؟