روزنامههای اول هفته تهران در صفحات اول خود به نقل از مصاحبهای از بشار اسد از مقاومت وی تا دم مرگ نوشته و آن را مهمترین خبر پایان هفته دیدهاند. حملاتی به اوباما به جهت تحریمهای تازه و تاکید بر بی اعتباری این تحریمها، از جمله مطالبی است که در اکثر روزنامهها آمده است.
تیتر و عکس صفحه اول تهران امروز
گلایه از وضعیت دولت و بودجه و حرکات مجلس از جمله دیگر مطالب این روزنامههاست که نمایندگان مجلس را متهم کردند که اعتباری برای این قوه باقی نگذاشته است.
اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی در سرمقاله کلیک تهران امروز نوشته اقدام به موقع ایران در ممانعت از نفوذ یک پهپاد آمریکایی به مرز هوایی کشور بار دیگر مباحث درباره مقوله امنیت ملی و مرزهای امنیت ملی را موجب شده است. فارغ از اینکه محدوده تجاوز پهپاد آمریکایی به مرز هوایی ایران چقدر بوده و آیا اساسا تجاوزی صورت گرفته یا در صدد تجاوز بوده است، اما یک نکته مسلم و مسجل است که هیچ کشوری خدشه به امنیت ملیاش را نمیپذیرد و ایران هم از چنین قاعدهای استثنا نیست.
به نوشته این مقاله مشخص است که هر هواپیمای ناشناسی که بدون اجازه وارد فضا و محدوده جغرافیایی و مرزی جمهوری اسلامی ایران شود، از طرف وزارت دفاع، دستور عمل به پدافند داده شده است که در کوتاهترین زمان عکسالعمل نشان داده شود. در نتیجه عکسالعمل پدافند ما منطقی و بجا بوده است. اگر غیر از این بود و نسبت به این تجاوز واکنش نشان داده نمیشد مسئولان پدافند در آن نقطه مرزی باید پاسخگو میشدند.
کلیک کیهان بدون ارائه دلیلی این امر را محرز میداند که نفرت مردم ایران هر روز از سیاستهای آمریکا بیشتر شده و در ۴ سال گذشته اوباما منفور مردم ایران بوده و هست و تداوم سیاستهای او -از جمله تحریمهای جدید- بر نفرت مردم کشورمان از دولت اوباما خواهد افزود. دلیلش هم این که دولت اوباما در ۴ سال قبل شدیدترین و سنگین ترین تحریمها را علیه ایران به تصویب رسانده و از اول ژوئیه تحریم نفتی ایران را نیز اعمال کرد.
نقل از یک نشریه آلمانی، صفحه اول کیهان
به نوشته سرمقاله کیهان در چهار سال جدید اوباما تلاش خواهد کرد تا اثرگذاری این تحریمها به سمت و سوی مسایل اقتصادی ایران و ساختار حقوقی نظام کشیده شود تا در وهله اول «نارضایتی اقتصادی» شکل بگیرد و بعد از بذر نارضایتی اقتصادی، «نافرمانی مدنی» حاصل شود و در نهایت تضعیف ساختار حقوقی نظام را پیگیری کند اما طرفی نخواهد بست چرا؟ پاسخ این پرسش به این موضوع برمی گردد که تحریم ها این قابلیت را ندارد که بتواند سناریوها و ترفندهای مورد اشاره را متحقق سازد.
به نظر کیهان سهم تحریمها در بروز مشکلات اقتصادی را نمیتوان نادیده گرفت ولی عوامل و متغیرهای دیگری لازم است تا دولت اوباما بتواند بر دیوار تحریمها، یادگاری بنویسد اما ساختار امت- امامت در نظام جمهوری اسلامی و دیده بانی رهبری و بصیرت ملت این اجازه را نمیدهد.
کلیک ابتکار در سرمقاله خود نظر دولت را که بنا دارد کاهش درآمدهای نفتی را در بودجه ۹۲ با منابع مالیاتی جبران کند یک آرزو دانسته که با واقعیت اقتصاد ایران یک قرن فاصله دارد صد سال است که اقتصاد ایران برنفت متکی است سابقه کشور در مالیات ستاندن، نو پا و از نظر روش بسیار عقب مانده است و نتوانسته تمامی کسانی که مشمول مالیات هستند را تحت پوشش قرار دهد و خود در حقیقت عامل فرار مالیاتی است.
محمد علی وکیلی در این مقاله تاکید کرده: فهم مردم از مالیات، نوعی جریمه و تنبیه است و کمتر کسی مالیات را حق عموم مردم و سهم جامعه میپندارد، اکثریت آنرا حق زوری دولتها تصور میکنند، با این نگاه هنوز سهم مالیات کمتر از ۵۰ درصد درآمد کل کشور است و از این مقدار هم کمتر از ۸۰ درصد محقق میگردد. واقعیت صحنه اقتصادی به گونه ای است که توانمندان به راحتی از تعهدات قانونی فرار میکنند قانون کنونی و سازو کارهای جاری تنها قادر به گیر انداختن خرده پاها و گرفتن مالیات از کسبه جزء است.
در پایان سرمقاله ابتکار آمده حتی اگر فرض کنیم موانع فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و قانون کنونی بر طرف شود باید درآمدی وجود داشته باشد تا مالیات آن پرداخت گردد در این روزها که معیشت مردم گرفتار تنگنا و در مضیقه شدید قرار دارد به گونه ای که اکثر مردم محتاج اعانات دولتی هستند، سخن از جایگزینی درآمد مالیاتی به جای درآمد نفتی، تنها یک ژست و بلوف مدیریتی است.
کلیک خراسان در سرمقاله خود بر اساس گزارش تفریغ بودجه سال ۸۹ نوشته آن سال در حالی که بودجه با کسری مواجه شده بود، دولت به جای ارائه لایحه اصلاح قانون بودجه، معادل ریالی ۱۲ میلیارد دلار از حساب ذخیره ارزی را به بودجه تزریق کرده و در یک جای دیگر ۳ هزار میلیارد تومان از محل منابع داخلی بانک مرکزی به منظور جبران کسری بودجه به حساب خزانه داری کل کشور منتقل شده است که این مبلغ در پایان سال ۸۹ از محل درآمد فروش نفت تسویه شده است.
این مقاله با اشاره به این که در سال ۸۹ هنوز تحریم های سخت شروع نشده بود نوشته روند سرمایه گذاری و تولید در عرصه نفت و گاز کشور نشان دهنده کم توجهی به ضرورت سرمایه گذاری در این ۲ حوزه استراتژیک برای بالا بردن توان کشور در مواجهه با تهدیدهایی بود که زمزمه آن آغاز شده بود. یعنی فقط ۴۰ درصد سرمایهگذاری پیش بینی شده در پارس جنوبی در آن سال محقق شده و تولید نفت کشور با کاهش روزانه ۷۳ هزار بشکه ای و صادرات نفت با افت ۲۴۲ هزار بشکه ای نسبت به پیش بینی قانون بودجه ۸۹ مواجه شده است.
سرمقاله خراسان در پایان تاکید کرده اما نکته مهم غفلت و کم توجهی در ۲ حوزه صیانت از ذخایر ارزی و افزایش توان تولید و صادرات نفت برای تقویت جایگاه استراتژیک ایران در بازار جهانی نفت است که آسیب پذیری کشور را در این ۲ حوزه افزایش داده است. انتظار میرفت دولت و مجلس عملکرد بهتر و نظارت جدیتری بر حوزههای اقتصادی تأثیرگذار میداشتند چرا که استراتژی دشمن برای تمرکز در حوزه اقتصاد، طی ۴-۳ سال اخیر کاملاً روشن شده بود.
روزنامه کلیک جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشته این روزها تلاشهای عدهای از نمایندگان حامی دولت برای جلوگیری از به اجرا در آمدن طرح سؤال از رئیسجمهور و عدم قاطعیت هیأت رئیسه مجلس در برابر این اقدام انحرافی، افکار عمومی جامعه را نسبت به مجلس نهم بشدت به سوی بیاعتمادی برده است. هر روز خبر جدیدی از مجلس میرسد و عدهای به بهانههای عجیب و غریب تلاش میکنند مانع اجرای طرح سؤال از رئیسجمهور شوند. گاهی بهانه اینست که کشور دچار مشکلات است و دشمنان در انتظار فرصت برای بهرهبرداری از بگومگوها هستند و در این شرایط سؤال از رئیسجمهور به مصلحت نیست.
به نوشته این مقاله حتی اگر احتمالاتی از قبیل بهرهبرداری دشمنان و رقابتهای انتخاباتی را معقول بدانیم، از نظر قانون اساسی این قبیل امور نمیتوانند مانع انجام وظیفه قانونی نمایندگان مجلس شوند و جلوی سؤال از رئیسجمهور را بگیرند. در قانون اساسی و سایر قوانین، انجام وظیفه نمایندگی مجلس به اموری از قبیل اینکه این و آن درصدد بهرهبرداری نباشند ورقابتهای انتخاباتی در میان نباشد، مقید نشده و نمایندگان در انجام وظایف قانونی خود آزادند.
به نظر نویسنده سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی: از نمایندگان مجلس که حامی دولت هستند نیز نباید اجرای طرح سؤال از رئیسجمهور را یک تهدید بدانند. آنها باید درست به نقطه مقابل نگاه کنند که تبدیل شدن این طرح به یک فرصت برای رئیسجمهور جهت برطرف کردن ابهامات، روشن ساختن مسائل و نزدیک نمودن مواضع نمایندگان مجلس و دولت به همدیگر است.
عباس عبدی در مقاله ای در کلیک اعتماد اول اشاره کرده که ارزش پول ملی کشور طی کمتر از دو هفته نصف شده است. چند ماه پیش از آن نیز ۵۰ درصد از ارزش این پول کم شده بود. اگر چنین اتفاقی در یک جامعه دیگر دیده میشد نهتنها تعدادی از مدیران و سیاستگذاران بلکه برخی از فعالان اقتصادی یا مردم عادی هم مرگ را بر زندگی ترجیح میدادند و به احتمال فراوان دست از زندگی میشستند، زیرا چنین رویدادی کل اقتصاد را دچار چنان تلاطمی میکند که برخی را به زیر و برخی را به بالا میکشاند بدون اینکه هیچ نقشی در این فراز و فرود داشته باشند.
کارتون مجید ادیبی، جام جم
نویسنده یادآور شده که این فاجعه اقتصادی همه پساندازکنندگان را متضرر و وامگیرندگان و بدهکاران بزرگ بانکی را خوشحال کرد. کسانی که با ارزهای قبلی واردات کرده بودند، به یکباره با افزایش قیمت ارز، ثروتهای کلان به جیب زدند، و کسانی که تعهدات ارزی داشتند، دچار خسارتهای عظیم شدند. وضعیت قیمتها در بازار دچار بحران شد، کمتر کسی جرات ریسک دارد، مردم هم مستاصل که چه کار کنند؟ آنانی که درآمدهایشان ریالی است و اکنون باید بر اساس دلار هزینه کنند. اما در یک لحظه درآمدهای ریالی دولت از منابع ارزی دوبرابر شد.
در ادامه مقاله اعتماد با اشاره به این که دولتمردان تصمیم های متناقضی اتخاذ کردند و کسی یک کلمه درباره علل به وجود آمدن این وضعیت حرفی نزد و حالا چانه زنی بر سر این راه افتاده که اسامی امضاکننده سوال از رییس دولت به حد نصاب رسیده است یا خیر؟ حالا فرض کنید که تا یک ماه دیگر برای پاسخ دادن به مجلس آمدند، گمان میکنید چه خواهیم شنید؟ پاسخی مثل پاسخهای قبلی. فقط فراموش نشود اگر سوالکنندگان یا پاسخگویان دیگر ارزی نیست تعجب نکنید. این تنها جمله معناداری خواهد بود که خواهید شنید.
محسن خلیلی در کلیک دنیای اقتصاد نوشته ایران شرایط بسیار متفاوتی را نسبت به سالهای گذشته تجربه میکند که میتوان آن را «وضعیت استثنایی» دانست. یعنی وضعیتی که به ویژه از بعد معیشتی بیش از هر زمان دیگر نیاز به همگرایی و رعایت اخلاق و قانون در آن احساس میشود؛ چرا که در تاریخ پر فراز و نشیب کشورمان عمر دوستیها و همدلیها و رحم بر یکدیگر کوتاه و «وضعیتی استثنایی» بوده و «قاعده» رفتاری ما را «وضعیت استثنایی» در معنای جدایی و تضاد تشکیل میداده است.
نویسنده که از بزرگ ترین صاحبان صنعت در کشور است در این مقاله تاکید کرده که در شرایط امروز که تلاشهای دولت و مجلس و سایر قوا و نهادهای حاکمیتی برای غلبه بر مشکلات و بهخصوص فشارهای خارجی در جریان است، ضرورت دارد همدلی و دوستی صورت گیرد. یعنی وظیفه اخلاقی ماست که به یکدیگر «رحم» کنیم.
تصویری از دریاجه ارومیه، اعتماد
غزل حضرتی در ابتدای گزارشی در کلیک اعتماد نوشته دریاچه ارومیه، شاید دیگر دریاچه نباشد، شاید بهتر باشد تغییر نامی صورت گیرد و بشود شورهزار ارومیه. از ۵ هزار کیلومتر مربع دریاچهیی که وجود داشت، ۷۰ درصد مساحت آن خشک شده است؛ به عبارت دیگر ۳۰۰ هزار هکتار از مساحت کل آن به شورهزار تبدیل شده است. کارشناسان میآیند و میروند، هرکدام با خورجینی از پیشنهاد و راهکار، با دلسوزی هرچه تمامتر از دولتمردان میخواهند فکری به حال این بیمار در حال احتضار کنند و هیچ نمیبینند جز وعده و وعیدی که سرانجامی ندارد تا جایی که کارشناسی که مویی در این راه سپید کرده رای به مرگ دریاچه میدهد و اعلام میکند دریاچه برنخواهد گشت.
گزارشگر این روزنامه از زبان یک عضو انجمن ملی نجات دریاچه ارومیه نوشته میزان نمک دریاچه به ۸ میلیارد تن رسیده، دریاچه شورآب شده، دیگر نمیتوان آثاری از یک دریاچه را مشاهده کرد؛ با این روند ۳۰ درصد باقیمانده نیز تا دو سال آینده خشک خواهد شد. این دریاچه تبدیل به شورآب شده است به طوری که در حال حاضر در هر لیتر آب باقیمانده این دریاچه ۴۰۰ گرم نمک وجود دارد؛ براساس محاسبه ما بیش از هشت میلیارد تن نمک در زیر دریاچه ارومیه وجود دارد که در صورت خشکی کامل دریاچه ارومیه بزرگترین مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سلامت را به وجود خواهد آورد.
در ادامه گزارش اعتماد آمده: بادهای نمکی برخاسته از دریاچه هم مهر تاییدی است بر زوال آن. آذربایجان شرقی مزه هوای نمکی را چشیده است و از این پس بیشتر خواهد چشید. اُفت سطح آبهای زیرزمینی و افزایش میزان شوری آن شرایط را برای ایجاد بادهای نمکی و انتقال نمک به مزارع، روستاها و شهرهای اطراف به همراه پدیده گرد و غبار فراهم خواهد کرد.
طنزنویس کلیک سیاست روز با نام مستعار ننجون از قول معاون اول رییس جمهور چند جمله نقل کرده و به هر کدام پاسخ داده. از جمله: نفت ما را نمیخرند البته ما مشغولیم تا بتوانیم نفت را بفروشیم.
ننجون: تا شما مشغولید ما یک نوک پا برویم چند گرم اورانیوم غنیسازی کنیم و برگردیم.
رحیمی: هماکنون نزدیک به ۱۳ تا ۱۴ میلیون دانشآموز و نزدیک به ۳ تا ۴ میلیون دانشجو مشغول تحصیل هستند و تمام اینها شغل میخواهند. ما کجا میتوانیم تمام اینها را در شغلهای مدنظر آنها بگذاریم؟
ننجون: اینکه کاری ندارد. شما به نورچشمیها و عزیزان خواص بابصیرت شغلهای «مدنظر» را بدهید و الباقی را مثل همین الان سر کار بگذارید.
کار احسان گنجی، مغرب